چشمهایی که دیگر معصوم نیست

ساخت وبلاگ

یه وقتایی ، یه جاهایی تو زندگی هست که حس می کنی با اینکه اطرافت

خیلی شلوغه باز هم هیچکس را جز خودت نداری...

همه هستن، اما هیچکس نیست... نمی فهمندت...جنس بی قراری و آشفتگی هات

رو نمی شناسند و تو حتی نمی دونی در اوجی که این همه تنهایی یا اینقدر پستی

که به چشم نمی آی ؟!

دلت می خواد بری سراغ جعبه مداد رنگی هات و دنیا رو دوباره رنگ بزنی...

نمی دونم ؟!!! جنس رنگها دیگه مثل قدیم نیست ؟ چرا اینقدر زود کمرنگ و محو

میشن؟ نکنه دنیا خاکستری رنگ بودن رو بیشتر دوست داره که به راحتی رنگ

می بازه ؟! شاید هم چشمای من دیگه رنگها رو باور نداره...

تو آینه به خودم یه نگاهی می اندازم ؛ چین عمیقی که رو پیشونیم نشسته می گه

نه رنگها مثل سابق هستند نه چشمای من همون چشمهای معصومی که زشتی هارو

باور نداشت !

 دلم بدجوری برای خودم تنگه ... برای همون معصومیتی که دیگه تو چشمام نیست...

دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 2 آذر 1395 ساعت: 3:49