دندون لق...

ساخت وبلاگ
بابا این چه وضعشه آخه؟ یک ساعت می شینی یه جا گوشی هم کنارته ، هیچ 

اتفاق خاصی هم نمی افته اما دو دقیقه میری اب بخوری بیای تو همون دو دقیقه

شونصد تا میس کال داری؟ اینجاس که پی می بری این گوشی باهات سر ناسازگاری

داره ! لامصب سر خود طوری هم زمان میس کال ها رو تنظیم کرده که من اصلا حوالی

اتاق هم نیستم چه برسه به کنار گوشی!

اما امروز بر حسب اتفاق زمانی زنگ خورد همجوار بودیم :) از اونجایی هم که من شماره

ناشناس جواب نمیدم ، بیخیال گذاشتم راحت زنگ بخوره! یه لحظه شماره اشنا به نظرم 

رسید ...دقت کردم ...حدسم درست بود...متاسفانه هنوز این شماره ی لعنتی از ذهنم

پاک نشده که نشده... داشتم به این فکر میکردم چرا تماس گرفته؟میخواد مطمئن شه

اگه هنوز زنده ام بیاد از نو همه چی رو خراب کنه؟!! میخواست دوباره ناله کنه که کاش

فلان و کاش بهمان؟؟؟ یا نکنه یادش رفته کسی بوده که زندگیمُ نابود کرد ... منم مُردم و 

از نو شروع کردم؟ یادمه پارسال همین موقع ها بود سر و کله اش پیدا شد و مینالید از اینکه

زندگیم ، زندگی نشد...ببخش بد کردم!

 

 

+ نوشته شده در  یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶ساعت 23:32  توسط moon & sun  | 
دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : دندون, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 9:14