همیشگی ها...

ساخت وبلاگ
اون هفته که رفتم شاهچراغ، نذر کردم اگه مسئله ای که درگیرش بودم به موقع حل شه

پنج هفته برم زیارت...

البته زیارت که چه عرض کنم؟ دروغ چرا خیلی اعتقادی به امام زاده ها ندارم و هر وقت میرم یکی

از اماکن متبرکه مخاطبم فقط خداست ؛ اما چون اینجور مکانها سرشار از انرژی عالی و مثبته،

سعی میکنم برای دعاهای مهم و شروع تصمیمات جدیم تو این اماکن باشم... خلاصه که به موقع

اون مسئله حل شد الهی شکر و وقت ادای دین بود...

برای اذان مغرب رسیدم شاهچراغ...

نمازمو که خوندم با دل راحت نشستم نوشتم... هرچی که دلم میخواست... هرچی که

حالمو خوب میکرد و وقتی تموم شد پر از امید و حس عالی بودم.همون موقع براتون دعا کردم ...

با حال خوب برگشتم خونه ، ولی خبر فوت اون بیماری که تو کما بود از یه طرف،اخر شب هم 

خوندن و فهمیدن شرایط بغرنج یکی از عزیزای دل همینجا مجبورم کرد خاموش و بی صدا

بخونمتون...

گفتم تا برسم به اینجا که بگم تک تک شما 13 14 نفر ثابتی که حضور همیشگیتون 

باعث میشه حالم خوب باشه مثل اعضای خانواده ام می مونید.با غمتون غصه دار میشم 

و با شادیتون از ته دل شاد و سرخوش؛ اگه گاهی خاموش میخونمتون حمل بر بی معرفتی

نکنید خدا میدونه خیلی دوستتون دارم و دلم میخواد همیشه شاد و سلامت باشید...

پرنسای عزیزم ممنون از تلنگر ... برای من یکی خیلی لازم بود...

 

دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 3 بهمن 1397 ساعت: 9:56